دو راهب جوان در طی مسافرت به رودخانه ای رسیدند که در کنار ان زن جوانی که از جریان اب ترسیده بود از انان خواست که در صورت امکان او را به ان طرف رودخانه برسانند. یکی از راهب ها اهمیتی نداد اما راهب دیگر به سرعت زن را بر دوش خود نهاد و از اب عبور کرده و در ان طرف بر زمین گذاشت. پس از گذشت مدتی دوست او که قادر به ادامه سکوت خود نبود گفت , با وجود اینکه می دانستی ایین ما هر گونه تماس با جنس مخالف را منع کرده است ولی ان زن را بر دوش خود نشاندی و حمل کردی ! راهب دیگر جواب داد : من او را در ان طرف رودخانه بر زمین نهادم در حالی که تو هنوز داری حملش می کنی.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
دو راهب جوان در طی مسافرت به رودخانه ای رسیدند که در کنار ان زن جوانی که از جریان اب ترسیده بود از انان خواست که در صورت امکان او را به ان طرف رودخانه برسانند. یکی از راهب ها اهمیتی نداد اما راهب دیگر به سرعت زن را بر دوش خود نهاد و از اب عبور کرده و در ان طرف بر زمین گذاشت. پس از گذشت مدتی دوست او که قادر به ادامه سکوت خود نبود گفت , با وجود اینکه می دانستی ایین ما هر گونه تماس با جنس مخالف را منع کرده است ولی ان زن را بر دوش خود نشاندی و حمل کردی !
راهب دیگر جواب داد : من او را در ان طرف رودخانه بر زمین نهادم در حالی که تو هنوز داری حملش می کنی.